امیر علی جونامیر علی جون، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره
یکی شدن دلامون یکی شدن دلامون ، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره
سن مامانسن مامان، تا این لحظه: 32 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره
سن بابامحمدسن بابامحمد، تا این لحظه: 34 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره

امیرعلی نازدونه و دردونه

تولده مامان الهام

سلاااااااااااااااااااااام سلاااااااااااااااااااام صدتا سلاااااااااااااام امروز 22شهریور تولده مامانه امیرعلی که خودم میشم بود و حیف که هیچکس تا همین الان از این موضوع اطلاع نداشت تا خودم گفتم وبهم تبریک گفتن .من ناراحت نشدم همینکه ماهه تولده خودم با نی نی ام مثه همه برام کافیه.تولدمو خودم به خودم تبریک میگممممممممممممممممممممممممممممممممممممم///////تولدم ممممممممممممممممممبااااااااااااااااااااااارکککککککککککککککککک//////////////مبارککککککککککککککککک مبارکککککککک تولدم مبارکککککککککککککککک/////// اینم کیک تولد واسه خودم//////   ...
22 شهريور 1392

متون زیبا وپند آموز

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کاش به زمانی برگردم که تنها غم زندگی ام  شکستن نوک مدادم بود... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ وقتی پرنده ای زنده است ... مورچه ها را میخورد ، وقتی می میرد ... مورچه ها اورا میخورند ! زمانه و شرایط در هر موقعی میتواند تغییر کند ..... در زندگی هیچ کسی را تحقیر نکنید ، آزار ندهید.... شاید امروز...
18 شهريور 1392

معاینه 15 روزه گی امیرعلیم

امروز 18 شهریوره و مصادف میشه با 15 روزه گی جیگرم برایه معاینه و اندازه گیری قد و وزن ودور سر به مرکز بهداشت رفتیم و بعد از انجام دادنه تموم اینا همش خدا رو شکر خوب بود و وزن گیری مناسبی داشت.بازم خدا رو شکر
18 شهريور 1392

در مورد نی نی ام

با سلام . من بعد از ده دوازده روز اومدنه نصفه ونیمه به وب  والبته همسرمو داداشم دورا دور کارایه اونو انجام میدادنو و از من راهنمایی میخاستن البته من خودم تازه امروز رو به راه شدم و میتونم پشت سیستم بشینم وامیدوارم بتونم به روز باشم . مختصری در مورد جیگره مامان و بابا: دو شنبه 4 شهریور: از بیمارستان مرخص شدیمو راهی خونه شدیم با کلی شوق بابا محمد ومادرشوهرمو پدرمو داداشم اومدن دنبالمون وشوهرم با دسته گل وشیرینی اومد به استقبالمون . سه شنبه 5 شهریور : ساعت 9 صبح دوباره اومدیم بیمارستان برایه واکسنه جیگرم و همنو روز تست شنوایی رو هم گرفتیم وخدا رو شکر همه چی خوب ونرمال بود وهمان روز هم همسرم کارهایه گرفتن شناسنامه رو انجام داد و...
14 شهريور 1392

حس زیبایه مادری

چقدر زیبا و خدایی است حس مادر شدن و بعد از 9 ماه انتظار فرشته ی الهی رو در آغوش کشیدن وبویه ملکوت رو از وجودش استشمام کردن . اولین صدایه دلنشین دنیا برایه یه مادر شنیدنه صدایه گریه ی فرزندشه بعد از تولد من با اینکه بعد از تولده فرزندم بیهوش بودم اما به محضه بهوش اومدن تنها حرفی که زدم با تموم دردی که داشتم از امیر علی ام پرسیدمو و از سلامتش اطمینان پیدا کردم و پرستارهایه اطرافم با خوشرویی پاسخگو بودن ومنو سرشار از شادی کردن واشک شوق از چشمام جاری شد و بعد از نیم ساعت تو آغوشم احساسش کردم واقعا زیبا ترین وملکوتی ترین احساس مادرشدنه ومن اینو با تموم وجودم احساس کردم ودر واقع تموم مادرهایه اطرافم همین حس رو تجربه میکردن و با اولین بوسه ...
14 شهريور 1392

به دنيا خوش امدي امیر علی جـــــون

به دنيا خوش امدي امیر علی جـــــون هوررررررررررررررررررررا تولدههههههههه   دست دست دست دست   خوش اومدین ،صفا آوردین ،قدم رو چشممون  گذاشتین   ،انشا الله تولد خودتون جبران کنم .. .بیاین دوستای گلم همتون ....    امروز با شکوهترین روز هست روزی که آفریدگار تو را به جهان هدیه داد   و من میترسم به تو تبریکی بگویم که شایسته تو نباشد   بهزمین خوش آمدی فرشته ی مهر و زیبایی تولدت مبارک بقیه در ادامه مطلب چه لطيف است حس آغازي...
4 شهريور 1392