سیزدهمین ماهگردت مبارک دردونه مامان
سلام سلام اول به خوشگله مامانی و بعد هم به تموم
دوستان
عزیزم. بعد از یه مدت استراحت و البته تنبلی
اومدم با سیزدهمین ماهگرده پسرم
ایشالله
13000000
000000000000000000000
0000000000000000
000000000000000
ماهگردتت رو تبریک بگم بهت
خخخخخخخخخخخخخخخ
خوشگله مامان این روزا و بعد از بهبودی کاملت از یه ویروسه سفت
و سخت شیطون تر و بلاتر و شیرین تر و دوست داشتنی تر شدی و
کلی کارایه تازه یاد گرفتی مثلا به تنهایی سواره موتورت میشی ./
رو صندلی میشینی/تو استخر توپت کلی صفا میکنی کلا صفا
سیتی راه می اندازی/ توپ بازی میکنی هم فوتبالت خوبه هم
والیبالت
فرهنگ لغتت هم هر روز رو به افزایشه /این روزا این کلمات رو
میگی:
بابا/بابا
مامان /ماما
یه کلمه رو که من خودم به شخصه هیچوقت نگفتم اما نمیدونم از
کجا یاد گرفتی و خیلی هم تکرار میکنی و وقتی من بهت محل
نمیدم میگی /ننه/ وقتی تو جمعی هستیم من آب میشم میرم تو
زمین وقتی بهم میگی ننه
اخه الهی من قربونت بشم این کلمه از کجا اومد
خخخخخخخخخخخخخ
دد/دد{منظورت بیرون رفتنه}
دائی/دا
تاب تاب عباسی/اب اب عباسی
علی/علی
اعظم/اعدم {خاله جون }
طاها/ طاطا{پسر عمه ات}
عمه/عم
اب/آ
بده{وقتی ازمون چیزی میخای}/اده
تلفن موبایل/الو
اره/اره
نه /نه
ممه/ ممه
وقتی میخوری زمین میگی آخ
از کارهای شیرینی هم که یاد گرفتی اینه که وقتی بهت میگم
:مامانی امیرعلی جونم بابامحمد رو دوس داری؟ سرت رو مینداری
پایین به نشانه ی مثبت و میگی اله{اره}
و اسم هر کسی رو که میگم میگی اله{اره}
الهی من فدایه دله مهربونت برم که همه رو دوست داری
و فقط واسه یه سوالت سرت رو بالا میندازی و میگی نه {میگم
مامانی امیرعلی جونم غذا میخای؟}
فقط عاشقه میوه مخصوصا هندونه و خربزه و سیب هستی و از غذا
ها هم یکم به حریره رغبت نشون میدی و ماکارونی و البته ماست
رو یادم رفت بگم که اگه یه سطل ماست هم بزارم جلوت راغب به
خوردنشی{نوشه جونت} اما غذاهای مقوی که گوشت و مرغ و
....باشه رو به زور میخوری
خب دیگه از کجا بگم ..................
اهان به دسته جاروبرقی هم علاقه ی زیادی نشون میدی و کلا
یکی از وسایله بازیت شده
به زبان ترکی هم علاقه داری چون یه پیام بازرگانی تو شبکه جم
میزاره انقدر محو گوش دادن بهش میشی که هر چی صدات میکنم
انگار نه انگار مامان الهام داره صدات میکنه و بعد هم سرم داد
میزنی که چرا مزاحمه گوش دادنه آقا شدم{الهی دورت بگردم
فندقم}
خلاصه دلبری شدی برا خودت. من قبلا به شوخی بهت صداهای
عجیب و غریب در می اوردم تا مثلا بترسونمت و بعد میگفتم اومدم
بخورمت خوشمزه ایی حالا ازم تقلید میکنی و میخای منو بترسونی
و دنبالم راه میافتی
تو رقص و ورزش
هم تبحری پیدا کردی اینم نه رقص و ورزش های
ساده ورزشه ایروبیک به تقلید از من که صبح ها انجام میدم دراز و
نشست هم میری میخابی زمین و بعد پا میشی/ رقص هم با
حرکات پا و دستت رقصه تکنو میری نمیدونم از کجا یاد گرفتی
خب اینم از این روزامون
ایشالله همیشه شاد و خنده رو باشی
دوستان گل و دوست داشتنی ام پاییزتون هم مبارک باشه
کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش وملال انگیز بودم.
برگهای آرزوهایم , یکایک زرد می شد,
آفتاب دیدگانم سرد می شد,
آسمان سینه ام پر درد می شد
ناگهان توفان اندوهی به جانم چنگ می زد
اشک هایم همچو باران دامنم را رنگ می زد.
وه ... چه زیبا بود, اگر پاییز بودم,
وحشی و پر شور ورنگ آمیز بودم,
شاعری در چشم من میخواند ...شعری آسمانی
در کنارم قلب عاشق شعله می زد,
در شرار آتش دردی نهانی.
نغمه ی من ...
همچو آواری نسیم پر شکسته
عطر غم می ریخت بر دلهای خسته.
پیش رویم :
چهره تلخ زمستان جوانی
پشت سر :
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام :
منزلگه اندوه و درد وبد گمانی.
کاش چون پاییز بودم