امیر علی جونامیر علی جون، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره
یکی شدن دلامون یکی شدن دلامون ، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره
سن مامانسن مامان، تا این لحظه: 32 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره
سن بابامحمدسن بابامحمد، تا این لحظه: 34 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره

امیرعلی نازدونه و دردونه

كاش وقتی زندگـی فرصت دهد

1392/5/25 20:46
نویسنده : مامان الهام
541 بازدید
اشتراک گذاری
وبلاگ امیرعلی جون

كاش وقتی زندگـی فرصت دهد،گاهــی از پروانه ها یادی كنیم
كاش بخشی از زمان خویش را
،وقف قسمت كردن شادی كنیم

كاش وقتی آسمان بارانی است، از زلال چشم هایش تر شویم
وقـــــت پاییــز از هجوم دست باد
، كاش مثل پونه ها پر پر شویم


 



كاش وقتی زندگـی فرصت دهد،گاهــی از پروانه ها یادی كنیم
كاش بخشی از زمان خویش را
،وقف قسمت كردن شادی كنیم


كاش وقتی آسمان بارانی است، از زلال چشم هایش تر شویم
وقـــــت پاییــز از هجوم دست باد، كاش مثل پونه ها پر پر شویم

كــاش وقتی چشم هایی ابریند، به خود آییم و سپس كاری كنیم 
از نــــگاه زرد گلدانــهایمان،كاش با رغبت پرستاری كنیم

كــاش دلتنگ شـقایق ها شویم، به نگاه سرخ شان عادت كنیم

كــاش شب وقتی كه تنها می شویم، با خدای یاس ها خلوت كنیم


كـاش گاهی در مسیر زندگی،باری از دوش نگاهی كم كنیم

فاصـــله های میان خویش را،با خطوط دوستی مبهم كنیم


كــاش با چشمانمان عهدی كنیم ،وقتی از اینجا به دریا می رویم

جـای بازی با صدای موج ها،درد هــای آبیش را بشنویم

كــــاش مثل آب مثل چشمه سار،گونه نیلوفری را تر كنیم

ما همه روزی از اینــجا می رویم،كاش این پرواز را باور كنیم


كاش با حرفی كه چندان سبز نیست،قلب های نقره ای را نشكنیم

كاش هر شب با دو جرعه نور ماه،چشم های خفته را رنگی زنیم

كـاش بین ساكنان شهر عشق، رد پای خویش را پیدا كنیم

كـاش با الهام از وجدان خویش،یك گره از كار دل ها واكنیم


كـاش رسم دوستی را ساده تر، مهربان تر آسمانی تر كنیم 
كاش در نقاشی دیدارمان
، شوق ها را ارغوانی تر كنیم

كـاش اشكی قلب مان را بشكند، با نگاه خسته ای ویران شویم 
كـاش وقتی شاپرك ها تشنه اند
،ما به جای ابر ها گریان شویم

كـاش وقتی آرزویی می كنیم،از دل شفاف مان هم رد شود 
مرغ آمیـــن هم از آنجا بگذرد
،حرفـهای قلبمان را بشنود
پسندها (1)

نظرات (0)