تولد تولدت مبارککککککککککککک
سلام سلام صد تا سلام به عزیز دردونه خودم امیر علی جونم
گلم مامانی رو ببخش بخاطر دیر گذاشتن این مطلب و تبریک و شادباش گفتنم
جیگر طلام امیرعلی جونم در سوم شهریور ماه 1392 در
ساعت 10 صبح
به صورت کاملا غافلگیرانه و به صورت
سزارین{البته تمومه درد های طبیعی رو کشیدم}فدایه سره گل پسرم"همینکه
صحیح و سالم اومد تو آغوشم برام یه دنیاس"
با وزن
3.600
و قد
51
با دستانه توانمند خانم دکتر شهناز باقری جراح و متخصص زنان و زایمان
در بیمارستان حضرت امیرالمومنین اصفهان
پاهایه کوچولوش رو به دنیایه پراز زیبایی گذاشت و با اومدنش زندگی مامان و بابا رو
شادتر کرد .
خدایااااااااااااا شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
تولده یک سالگی ات مبارک فرشته ی کوچولویه مامانی
بهترین آهنگ زندگی من تپش قلب توست
و قشنگ ترین روزم روز شکفتنت
خداجونم این توانایی رو به منه مادر که بخاطر وجوده پسرم این لقب بهم داده
شده بده که مادره خوبی
برایه فرزندم باشم .
و بتونم اونجوری که شایسته و بایسته ی یه مادره خوبه تربیتش کنم
عزیزه دلم سوم شهریور ماه به مناسبت یک سالگی ات یه جشن کوچیکه
خودمونی برات گرفتیم و خدایی هم خیلی خیلی
خوش گذشت و بابا محمدت هم سنگ تموم برات گذاشت .البته گلم همون روز هم
سالگرد عقد مامانی بابایی در
واقع یکی شدنه دلامون بود و که 6 ساله منو بابایی با همیم و بابا محمد شب
قبلش شیرینی و گل برایه مامانی
خرید/{مامانی خیلی جالبه مگه نه آخه تو دقیقا مصادف با عقدمون بدنیا اومدی}
مهمونامون در این جشن خودمونی مادر جون و باباجون {مامان و بابا مامانی} و دو
تا خاله هات با بچه هاشون بودن{امیرحسین و آرزو جان و یگانه جون}
متاسفانه
خونواده بابا محمد نبودن چون مسافرت بودن و این افتخار شامل حالمون نشد که تو
جشن مون باشن اما
مادرجون و باباجون{مامان و بابا بابایی}هدیه شون رو زودتر دادن و مارو شرمنده
خودشون کردن
ساعت 10 صبح همان روز هم رفتیم مرکز بهداشتمون و واکسن یک سالگی ات
رو زدیم و کاش همون روز نزده
بودیم چون پسره خوش اخلاقه من رو تبدیل به یه پسمله غرغرو بداخلاق و همش
میخواست بغل باشه کرده بود و
تو روز تولدش گل پسرم حال ندار بود
مامانی منو ببخش اما خب فکره سلامتی ات بودم چون تو مرکز بهداشتمون هر 2
شنبه واکسن میزدن و اگه
نمیزدم موکول میشد به هفته دیگه و منم سلامتی ات رو ترجیه دادم .
خب گلم بریم سراغه روز تولدت/ گلم من چون دست تنها بودم زیاد تدارکات خاصی
برات نچیدم وتم و کارت دعوت
و تزئینات خاصی نداشت اما همینکه فرصتش فراهم شده بود که یه چشن هرچند
ساده هم برات بگیریم
خوشحال بودم. البته نمیخام کمک های بابایی و
دائی محمدت رو نادیده بگیرم
دستشون درد نکنه
برات ژله در سه رنگ درست کردم{ طالبی و گل رز و پرتغال}با بستنی سرو کردم
به نظره خودم زیبا شده بود
و کرم کارامل
و خیلی هم دوست داشتم اسنک درست کنم اما خب نشد موادش
آماده بود اما شما بهم اجازه
نمیدادید چون واکسن زده بودی بی حال و بد اخلاق شده بودی. خب بازم
خداروشکر تب نکردی و ایشالله سال
دیگه حسابی جبران میکنم.
گلم کیکت به سلیقه مامانی و بابایی بود به شکل گیتار و هم خوشمزه بود هم
زیبا.
راستی گلم مادر جون هم برات آش رشته پخت و بعداز خوردن کیک و بستنی و ژله
.آش خوردیم. دستشون درد
نکنه.
آره امشب شب شادی و شور
شب عشق شب جشن و سرور
امشب آسمون پر از ستارست
ماه خوشگل من غرق نوره
امشب همه جمعند توی خونه
پره رو دامنت گلای پونه
عطر تن تو عطر بهار
چقدر دوست دارم خدا ميدونه
حالا نوبت فوت کردن شمعاس
ميدرخشی تو جمع مث الماس
همه بگن مبارک ايشالله
تولد تو جشن همه گلهاس
تولدت مبارک گل پونه
گل عزيز من يکی يدونه
همه ترانه هام پيشکش چشمات
دلم ميخواد فقط از تو بخونه
میریم سراغه هدیه ها:
من و بابایی برات 3 دست لباس خریدیم{ایشالله سال دیگه جبران میکنیم}
مادر جون و پدر جون{مامان الهام}:تاب حیاطی و یک دست لباس{دستشون درد
نکنه}
مادر جون و پدر جون{بابا محمد}:حوله تن پوش حمام {دستشون درد نکنه}
خاله اعظم جون :لباس باب اسفنجی کلاه دار{دستشون درد نکنه}
خاله اکرم جون :لباس مهمونی دکمه دار{دستشون درد نکنه}
دائی محمد گله :لباس مرد عنکبوتی{دسته دائی مهربونت درد نکنه}
لباس رو تو این عکس پوشیدی
اینجا هم خودت داری کیک میخوری
اینم گل پسری فردای تولدش
امیرعلی و دختر خاله خوشگلش{آرزو جون}
وقتی تو تو خواب می خندی می دونم
یه فرشته داره نازت می کنه
یه فرشته که شبیه خودته
خودشو محرم رازت می کنه
پسرم دنیای پاک بچگی
از تموم زندگی قشنگ تره
مهربون باش و به مردم خوبی کن
حرفای فرشته ها یادت نره!!!
خدایا هزاران هزاران بار شاکرم و سجده ی شکر به جا میارم به درگاهت