امیر علی جونامیر علی جون، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره
یکی شدن دلامون یکی شدن دلامون ، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره
سن مامانسن مامان، تا این لحظه: 32 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره
سن بابامحمدسن بابامحمد، تا این لحظه: 34 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره

امیرعلی نازدونه و دردونه

بدون عنوان

بسم الله الرحمن الرحیم   شاید یه کم دیرشده ........... به اطلاع می رساند طی توهین بی سابقه به ساحت مقدس حضرت امام  علی النقی علیه السلام که توسط مزدور خوک صفت انگلیسی شاهین  نجفی صورت گرفته است توجه داشته باشید دوستانی که وب دارند پوسترهای زیبا از امام هادی علیه السلام را با برچسبهای نقی، naghi ، امام نقی، imam naghi ، امام نقی(ع)، emam nagh i در وب خود قرار دهند تا از ادامه این  حرکت زشت جلوگیری شود . ...
6 اسفند 1392

دیدار با دوستان قدیمی

امروز روز خیلی خوب و به یاد  ماندنی  برای من و صد البته امیرعلی بود.     امرور ساعت 3بعدازظهر دو تا از دوستان قدیمی ام از دوران دبیرستان قدم رنجه فرمودند وتشریف اوردن خونه مون آخه تا حالا امیرعلی رو ندیده بودن و با اولین برخوردی که باهاش داشتن هردوشون اتفاق نظر گفتن چقدر شبیه خودته انگار الهام کوچولوشده یکی از دوستان یه دخمله نازه 2سال و نیمه به اسم پرنیا داره که برعکس منکه امیرعلی شبیه منه دخترش اصلا شبیه خودش نیست و به گفته خودش بچه هایه داداشش و خواهرش شبیه دوستم هستن اما بچه خودش به اقوام شوهرش رفته البته ناگفته نماند دوستم خوشگلتره اما خب کوچولوش هم بانمکو دوست داشتنیه خیلی روز خوبی بود و حسابی به ...
29 بهمن 1392

اولین هایه من و امیرعلی

تجربه ی اولین ها تو زندگی خیلی خیلی جالبه. من چند روز پیش برایه اولین بار و به تنهایی و با کلی استرس امیرعلی رو بردم حمام و حسابی بدنه ناز و خوشگلش رو شستم و بعد از اتمام کار شست و شو البته مامانم دورادور راهنمایی ام میکرد بعد زیره حوله پیچیدمش و مامانم لباساش رو تنش کرد/ مامان الهام فدایه امیرعلی اولین خراب کاری امیرعلی: شکستن دسته ی جغجغه اش و بعد از موفقیت در این کار مظلوم نمایی و شروع به گریه کردن /من وقتی دیدم خرابکاری کرده و با دستایه کوچولوش این کارو انجام داده بغلش کردم و کلی بوسش کردم. ...
29 بهمن 1392

توجه توجه کلیپ بالاخره آماده شد

                                                                            با سلام خدمت تموم دوستایه عزیزم بالاخره کلیپ آماده شد دوستان گلم این اولین تجربه من تو کار درست کردن کلیپه امیدوارم که خوب شده باشه. البته با کمک داداشم   نظر فراموش ن...
19 بهمن 1392

روز زیبای برفی شهرما

  روز دوشنبه 14 بهمن ماه ساعت 2 بعداز ظهر برف  شدیدی در استان ما شروع به باریدن کرد و در عرض نیم ساعت سیمای شهر را به عروس زیبای تبدیل کرد که همه ی مردم از زیبایی و سفیدی آن همه غرق در شادی شدند و امسال برف بی سابقه ای در شهرمان آمد که انشالله به لطف این نعمت الهی امسال مشکل کم آبی نداشته باشیم. من و امیرعلی هم همان روز راهی خونه ی مادرجون شدیم و اونجا به همراه داداشم که دائی امیرعلی بشه کلی خوش گذروندیم و دو تا آدم برفی و یه کیک  برفی زیبا درست کردیم که عکسش رو براتون میزارم. برف آمده شبانه رو پشت‌بام خانه برف آمده رو گل‌ها رو حوض و باغچه‌ی ما زمین سفید هوا سرد ...
15 بهمن 1392

و سوپرایز......................

دوستان همین طور که قول داده بودم یه سوپرایز واسه دوستان عزیزم داشتم و سر قولم هستم اما یهو با داداشم نشستیم فکر کردیم که چی میتونه خیلی خوب باشه داداشم این پیشنهاد رو داد فکر میکنید چی به ذهنش رسید درست کردن یه کلیپ زیبا با عکسه نی نی های  خوشگل  شما منم دست به کار شدم به ذوستان پیام دادم که عکس از وب گل پسرا و گل دختراشون کپی کنیم تا هرچه زودتر آماده بشه اما زهی خیال باطل که کیفیت عکس ها خوب نبود یا سایزش مناسب نبود و این باعث میشد کارمون خوب نشه به خاطر همین به دوستان دوباره پیام دادم که عکسه ناز دردونه هاشون رو به ایمیلم بفرستن تا هم مورد پسند خودشون باشه هم کیفیتش خوب باشه.   راستی بعضی دوست...
8 بهمن 1392

شب بیاد ماندنی خونه ی ما

امشب تو خونه ی ما یه شور و شعفه و صف ناشدنی بود آخه من تو مسابقه دخملی شکلک شرکت کرده بودم و یه قالب گذاشته بودم . رای دهی اوله بار تا 12 ظهر بود و بعد تمدید شد تا 12 شب. خیلی خیلی خوب بود و هیجانه زیادی تو خونه مون پا برجا بود و در آخر هم با 42  رای برنده شدیم..امیرعلی هم که اکثر شب ها دیگه ساعت 9 یا 10 میخوابید امشب تا 12 بیدار شد تا فهمید برنده شده خیالش جمع شد و الانم لالا کرده . تشکر میکنم از تموم دوستانی که به من و پسرم لطف داشتن و بهمون رای دادن دوستتون دارم البته این شادی مون واسه جایزه و مسائل مادی و قالب رایگان نبود بیشتر احساس برنده شدنش رو دوست داشتیم.   اینم هدر من کد 7   راستی این شا...
4 بهمن 1392

بیب بیب بیب بیب هورااااااااااااااااااااااااااااا

امروز برایه اولین بار امیرعلی جیگره مامانی تونست به تنهایی و بدون کمکه من بچرخه و با سره زانوهاش خودشو بکشه جلو. این اتفاق همین الان افتاد و منو انقدر ذوق زده کرد که تندی بغلش کردم و اومدم تو وب تا به شما هم بگم خیلی خیلی خوشحالم و با هرپیشرفتی که میکنه من هزار مرتبه خدا رو شکر میکنم. تازه پسرم قهرمان هم شده اینروزا آخه حرکته  بارفیکس رو هم به حالت ایستاده انجام میده واسه من 40 تا رفت اما واسه بابامحمدش رکورد رو شکست و از همین الان به باباش ثابت کرد که میتونه یه مرد واقعی باشه و رو پاهایه خودش بایستد و 100 تا حرکت زد هورا هورااااااااااااا به شیر مرده کوچولوی من   مامانی فداش بشه. الان هم آروم تو بغل مامانی نشسته تا مام...
30 دی 1392